¤ امسال در مجاورت خوابگاههاي پسرانه دانشگاه ما، چند متر آن طرف تر يك خوابگاه ساخته اند براي دخترها! خودش كلي سوژه شده، لامپ زني و جيغ و ويغ و دوربين و حنجره ام ورم كرد و فلاني شيره و يك عالمه ماجرا، مسئولان دانشگاه گفته اند كه انتظامات قوي براي جلوگيري از هرگونه تخلف مي خواهند بگذارند.
¤مسئول سايت كامپيوترو... دانشگاه ما به جرم فروش و توزيع سي دي و فيلمهاي مبتذل در بين دانشجويان بازداشت شد.
¤گويا قرار است امسال در تمام خوابگاههاي دانشگاه ما سايت اينترنت بسازند تا ما با زيرشلواري بنشينيم پاي نت و كلي uptodate بشويم. حالا جالب اينجاست كه در خود دانشگاه هيچ گونه سايت اينترنتي براي استفاده ما وجود ندارد.
¤مديركل امور فرهنگي دانشگاهمان براي دومين بار درخواست ما را براي كمك مالي در چاپ يك نشريه مستقل دانشجويي در دانشگاه رد كرد و گفت كه براي اين كارها پول ندارم.
¤ امسال دانشجوها از لحاظ پوشش و لباس گويا هيچ محدوديتي ندارند و خيلي از آنها با همان سرو وضعي مي آيند سركلاس كه احتمالا در مراسم هاي عروسي هم مي روند! يكي از كاركنان انتظامات مي گفت از بالا به ما گفته اند به دانشجوها گيرندهيم.
¤ صبح هاي زود پشت بعضي از ساختمانهاي خوابگاهها، روي زمين چند تا قوطي فلزي ريخته كه رويش يك كلمه روسي نوشته ، احتمالا يعني آب زرشك! اگر ظهر دوباره بروي همانجا، ديگر اثري از قوطيها پيدانمي كني. سيم كه شديم يك بنده خدايي آمار داد كه دكتر فلاني به بچه هاي خدمات سپرده كه صبح هاي زود قوطيها را جمع كنند و آتش بزنند.
¤ترم پيش اينجا دوتا كنسرت موسيقي برگزار شد كه در آنها آدم خيلي احساس خودماني بودن مي كرد. همان قضيه نگاه خواهر و برادري و راحت باش و با سه سوت در اختيار خودتان هستيد و بگير منو و غيره. فلان تشكل قول داده كه امسال هم از همان جوهاي خفن داشته باشند.
¤ استاد ما ديروز سركلاس از يك فرقه اي در هند سخن گفت كه يك چيز خيلي باباقوريي را مي پرستند. ما كه پسر بوديم سرخ شديم، دخترهاي كلاس احتمالا آب شدند و رفتند توي زمين. دو سه نفري هم زدند زير خنده از جمله خود جناب استاد. جالب اينجا بود كه موضوع كلاس بيشتر ربط به كوانتوم و اپتيك داشت تا فلان فرقه كذايي در هندوستان.
¤ ¤ ¤
وزير علوم، تحقيقات و فناوري چند وقت پيش فرموده بودند كه «اگر» در دانشگاهها ابتذالي وجود دارد بايد قضيه خلاصه ريشه اي دنبال شود و...
به آسمان سلام برسان!
¤مسئول سايت كامپيوترو... دانشگاه ما به جرم فروش و توزيع سي دي و فيلمهاي مبتذل در بين دانشجويان بازداشت شد.
¤گويا قرار است امسال در تمام خوابگاههاي دانشگاه ما سايت اينترنت بسازند تا ما با زيرشلواري بنشينيم پاي نت و كلي uptodate بشويم. حالا جالب اينجاست كه در خود دانشگاه هيچ گونه سايت اينترنتي براي استفاده ما وجود ندارد.
¤مديركل امور فرهنگي دانشگاهمان براي دومين بار درخواست ما را براي كمك مالي در چاپ يك نشريه مستقل دانشجويي در دانشگاه رد كرد و گفت كه براي اين كارها پول ندارم.
¤ امسال دانشجوها از لحاظ پوشش و لباس گويا هيچ محدوديتي ندارند و خيلي از آنها با همان سرو وضعي مي آيند سركلاس كه احتمالا در مراسم هاي عروسي هم مي روند! يكي از كاركنان انتظامات مي گفت از بالا به ما گفته اند به دانشجوها گيرندهيم.
¤ صبح هاي زود پشت بعضي از ساختمانهاي خوابگاهها، روي زمين چند تا قوطي فلزي ريخته كه رويش يك كلمه روسي نوشته ، احتمالا يعني آب زرشك! اگر ظهر دوباره بروي همانجا، ديگر اثري از قوطيها پيدانمي كني. سيم كه شديم يك بنده خدايي آمار داد كه دكتر فلاني به بچه هاي خدمات سپرده كه صبح هاي زود قوطيها را جمع كنند و آتش بزنند.
¤ترم پيش اينجا دوتا كنسرت موسيقي برگزار شد كه در آنها آدم خيلي احساس خودماني بودن مي كرد. همان قضيه نگاه خواهر و برادري و راحت باش و با سه سوت در اختيار خودتان هستيد و بگير منو و غيره. فلان تشكل قول داده كه امسال هم از همان جوهاي خفن داشته باشند.
¤ استاد ما ديروز سركلاس از يك فرقه اي در هند سخن گفت كه يك چيز خيلي باباقوريي را مي پرستند. ما كه پسر بوديم سرخ شديم، دخترهاي كلاس احتمالا آب شدند و رفتند توي زمين. دو سه نفري هم زدند زير خنده از جمله خود جناب استاد. جالب اينجا بود كه موضوع كلاس بيشتر ربط به كوانتوم و اپتيك داشت تا فلان فرقه كذايي در هندوستان.
¤ ¤ ¤
وزير علوم، تحقيقات و فناوري چند وقت پيش فرموده بودند كه «اگر» در دانشگاهها ابتذالي وجود دارد بايد قضيه خلاصه ريشه اي دنبال شود و...
به آسمان سلام برسان!
نظرات