● خيلي سريع سلام؛
خيلي سريع چه طوري؟ خيلي سريع بگو ببينم جوك آن مرد قد بلندي را كه مي رود اوكراين شنيده اي؟ من هم نشنيده ام، اگر شنيده اي بيا به من هم بگو.
خيلي سريع بلند شود پنجره را باز كن، نگاه كن آن قاصدك پر سفيد را پيغامم را امروز در گوش او گفته ام تا به "تو" بگويد.
به او سپردم برايت يك صبحانه جانانه بياورد: يك لقمه خليل جبران، يك لقمه شكسپير، يك گاز آنتوني رابينز، بزن تو رگ! يك قورت صمد و اخوان و ديل كارنگي و شجاعي و...
به قاصدك گفتم بهت يادآوري كند كه قبل از صبحانه، خوب دست و صورتت را بشوري، چشمهايت را هم خوب مسواك بزن تا باقيمانده غذاهاي هضم نشدني و فاسد، چشم عقلت را كرم خورده نكنند. راستي به تاريخ مصرف غذاها هم نگاه كن! اين روزها جيرجيرك را رنگ مي كنند و جاي "كاست تكنو" قالب مي كنند، غذاي مصرف گذشته كه ديگر جاي خود دارد.
به او سپردم برگردد؛ اما تنها نه! دستش را بگير و تو هم با او بيا، اگر صبحانه ات را خوردي. بيا اين "دهكده سبز رويايي" را زودتر بسازيم، اگر تو نباشي نمي شود. سوار يكي از شاپره هاي قاصدك شود و يك نفس تا اينجا بيا.
من همين جا منتظر پاسخ آن قاصدك مي مانم!
دل نوشته هايم مال تو...

نظرات

پست‌های پرطرفدار