زوم كن
داشتم وسايلم را جمع وجور مي كردم، برنامه تمام شده بود. يكي از بروبچه هاي برگزاري «اولين كنگره ملي تشكل هاي غيردولتي جوانان» آمد كنارم و گفت اگر قول مي دهي كه اسمم را چاپ نكني، يك چيزي را مي خواهم به تو بگويم. گفتم بگو.
گفت ببين، هزينه واقعي اين مراسم سه روزه بالاي 800ميليون بوده! گفتم تا 600ميليونش را خبر داشتم. گفت كاش مي رفتي به خوابگاه هايي كه به بچه شهرستاني ها داده اند تا مي ديدي چندريال خرج كرده اند. گفتم آره شنيدم، اكثر بچه ها اعتراض مي كردند. گفت اما نكته اصلي كه مي خواهم به تو بگويم اين است كه كل اين پول قلمبه را به يكي از NGOها داده اند تا اين برنامه را برگزار كند و جالب هم اينجاست كه فرزند يكي از صاحب منصبان امور جوانان عضو اصلي اين NGO است. گفتم اسم تشكل را مي داني؟ گفت اگر اشتباه نكنم دانش پژوهان جوان... تو را به خدا اينها را به اطلاع خلايق برسان و بنويس كه سازمان جوانان آش نذري اهدايي به مشاركتي هاست، من سياسي نيستم اما پشت پرده را دارم مي بينم... اسمم را چاپ نكني ها، سيستم اينجا خيلي خفن است!
¤ ¤ ¤
آها، راستي خانم منيژه حكمت- كارگردان زندان زنان- هم آنجا بود، همراه با يك فيلمبردار. مدام اين طرف و آن طرف مي رفت و به فيلمبردار سفارش مي داد از جوانها فيلم بگير. منتها فقط از معترضين، از آنهايي كه روي سن نسبت به وضع مملكت و نظام جيغ وداد مي كردند. احتمالاً آمده بود تا اين بار زندان جوانان را كليد بزند.
در گوش فيلمبردارش مي گفت: Zoomكن،.. كلوزآپ بگير... حنجره دختره رو من توي فيلم ببينم... چين و چروك پيشوني... برو جلوتر... Zoomكن!

نظرات

پست‌های پرطرفدار