استاد، حرف بزن
استاد كوانتوم 2 دانشگاه مان بود. دو سال پشت سرهم استاد نمونه شده بود. از طرفي عشق فوتبال هم بود، طرفدار خفن يكي از دو تيم آبي و قرمز!
هميشه نيم ساعت اول كلاس، روي وايت بورد يك زمين مستطيلي فوتبال مي كشيد و بازي بازيكنهاي تيم محبوبش را تحليل مي كرد...
يادم نمي رود، نزديكي هاي تابستان 82، فرداي روزي كه پرسپوليس 2-1 استقلال را شكست داد، استاد شاد و شنگول آمد سر كلاس و كلي با بچه ها حال و احوال كرد و مثل هميشه يك مستطيل كشيد و وسطش نوشت: «تاكتيك برتر هميشه برنده است»!
بعدش هم شروع كرد به تعريف و تمجيد از بازي پرسپوليس و اينكه اعتراض استقلاليها به داور رفتار بچه گانه اي است و كسي كه مي بازد به جاي اينكه دست و پا بزند و جو را متشنج كند، بايد درس بگيرد ازشكستش و... آن روز درس تعطيل بود!
درست 2-3 ماه بعد آبي پوش هاي استقلال در بازي برگشت، سرخ پوشان پرسپوليس را با همان نتيجه (2-1) شكست دادند و پيروز شدند... فرداي آن روز قيافه استاد ما ديدني بود. استاد وقتي آمد كلاس، گفت امروز اصلا در مورد فوتبال نمي خواهم حرف بزنم، از درس عقبيم! ورق در بياوريد امتحان مي گيرم... بعد يك مستطيل كشيد و وسطش نوشت: «خاك بر سر فوتبال»!... بعد گفت من در مورد فوتبال حرف نمي زنم اما واقعا نمي دانم اين ليگ با اين داوري افتضاح به كجا مي رسد؟... بعد شروع كرد به نوشتن چند تا سؤال امتحاني و وسط سؤال ها مدام برمي گشت رو به دانشجوها و مي گفت: اصلا ديگر در مورد فوتبال از من حرفي نخواهيد شنيد ولي ببينيد من كي گفتم اين سيستم خنده دار است، عقب افتاده است، مال عصر حجر است...
خلاصه همينقدر بگويم كه آن روز سخت ترين كوئيز (امتحان) كوانتوم 2 عمرمان را داديم!
هميشه نيم ساعت اول كلاس، روي وايت بورد يك زمين مستطيلي فوتبال مي كشيد و بازي بازيكنهاي تيم محبوبش را تحليل مي كرد...
يادم نمي رود، نزديكي هاي تابستان 82، فرداي روزي كه پرسپوليس 2-1 استقلال را شكست داد، استاد شاد و شنگول آمد سر كلاس و كلي با بچه ها حال و احوال كرد و مثل هميشه يك مستطيل كشيد و وسطش نوشت: «تاكتيك برتر هميشه برنده است»!
بعدش هم شروع كرد به تعريف و تمجيد از بازي پرسپوليس و اينكه اعتراض استقلاليها به داور رفتار بچه گانه اي است و كسي كه مي بازد به جاي اينكه دست و پا بزند و جو را متشنج كند، بايد درس بگيرد ازشكستش و... آن روز درس تعطيل بود!
درست 2-3 ماه بعد آبي پوش هاي استقلال در بازي برگشت، سرخ پوشان پرسپوليس را با همان نتيجه (2-1) شكست دادند و پيروز شدند... فرداي آن روز قيافه استاد ما ديدني بود. استاد وقتي آمد كلاس، گفت امروز اصلا در مورد فوتبال نمي خواهم حرف بزنم، از درس عقبيم! ورق در بياوريد امتحان مي گيرم... بعد يك مستطيل كشيد و وسطش نوشت: «خاك بر سر فوتبال»!... بعد گفت من در مورد فوتبال حرف نمي زنم اما واقعا نمي دانم اين ليگ با اين داوري افتضاح به كجا مي رسد؟... بعد شروع كرد به نوشتن چند تا سؤال امتحاني و وسط سؤال ها مدام برمي گشت رو به دانشجوها و مي گفت: اصلا ديگر در مورد فوتبال از من حرفي نخواهيد شنيد ولي ببينيد من كي گفتم اين سيستم خنده دار است، عقب افتاده است، مال عصر حجر است...
خلاصه همينقدر بگويم كه آن روز سخت ترين كوئيز (امتحان) كوانتوم 2 عمرمان را داديم!
نظرات